دانلود رمان طرح جادوی نگاهت pdf از فاطمه مهراد
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه،طنز،اجتماعی،مذهبی
خلاصه رمان طرح جادوی نگاهت
دختری به اسم نیلا که برای انتقام از عشق سابقش ، پسری مذهبی و معتقدی به نام امیریل رو وارد نقشه اش میکنه
ولی غافل از اینکه این انتقام شیرین ، راه جدیدی رو برای نیلای شیطون و امیریل سر به زیر رقم میزنه..
قسمتی از رمان
بماند صدبار بخاطر اشک های امیریل و نیما مردم و زنده شدم. بماند دیگه جونی تو تنم نبود
حتی موقع نفس کشیدن آرزو میکرد بره و دیگه برنگرده. اما خب گذشت! مجبور به تحمل بودم.
روز عمل فرارسیده بود. روز رویارویی دوباره من با بابام. نفس عمیقی کشیدم و روی تخت نیم خیز شدم.
امیریل : عشقم خوبی؟ سری تکون دادم و اشاره کردم بیاد پیشم. فورا به سمتم اومد و کنارتخت نشست.
امیریل : جانم عزیزم؟ دستاشو توی دستم گرفتم. من : ببین امیریل بخاطرت دارم عمل میشم اما… امیریل : اما چی؟
پلک هام رو بهم فشردم. من : اما اگه این وسط اتفاقی افتاد باید قول بدی بعد من زندگیتو کن…
حرفم با قرار گرفتن دستش روی دهنم نصفه موند. یه جوری با حرص دستشو به دهنم فشار میداد
که انگار هر لحظه ممکن بود زیر دستاش جون بدم. امیریل : اگه الان نمیزنم دندونات رو توی دهنت خورد نمیکنم
فقط بخاطر اینه که دارم مراعات حالت میکنم.
تو غلط کردی اتفاقی برات بیوفته. واسه من داره وصیت میکنه. ساکت شو حرفی نزن. با چشمای اشکی نگاهش کردم
که حرصی چنگی به موهاش زد و محکم بغلم گرفت. امیریل : آخه لامذهب نمیدونی اینطوری نگاهم میکنی دیوونه میشم؟
با این چشمای لعنتیت اینطوری نگاه نکن. تو هیچیت نمیشه. میری مثل یه دختر خوب عمل میشی برمیگردی.
میخوام حرفی بزنم که قلدر و زورگو میگه: امیریل : به حرف تو ام نیست باید خوب بشی وگرنه من میدونم و تو…
تک خنده ای به این زورگویی هاش زدم که با حرص و خنده ضربه ای به کمرم زد و جوجه ای نثارم کرد…
پرستار تخت رو هل داد و به سمت اتاق عمل راه افتاد. دست لرزون و خیس از عرقم تو دست امیریل بود
و نیما با لبخند گرم و برادرانه ای مدام بهم دلداری میداد که چیزی نیست و زود تموم میشه. نیما :
بعد عمل نیلی هم میاد پیشت. لبخند کم جونی زدم. من : فقط مراقب امیریلم باش.
امیریل چپ چپ نگاهم کرد و من ریز خندیدم. با دیدن بابام اخمی کردم و خنده ام رو جمع و جور کردم.
نفس عمیقی کشیدم و به تخت تکیه دادم. من : مراقب خودتون باشید. امیریل :
برو عزیز دلم مطمئنم خوب میشی و برمیگردی. بوسه ای تو هوا براش فرستادم و با بسم اللهی وارد اتاق عمل شدم.
روی تخت به کمک پرستارا رو تخت دراز کشیدم و پرده ای کشیده شد جلوی صورتم.
قلبم تند تند میکوبید و دستام میلرزیدن. نگاه ترسیده ام رو به
وسایل جراحی دکتر دوختم و آب دهنم رو ترسیده قورت دادم.
قیمت47000
دختری به اسم نیلا که برای انتقام از عشق سابقش ، پسری مذهبی و معتقدی به نام امیریل رو وارد نقشه اش میکنه ولی غافل از اینکه این انتقام شیرین ، راه جدیدی رو برای نیلای شیطون و امیریل سر به زیر رقم میزنه..