دانلود رمان نازدانه حاجی pdf از مهدخت مرادی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه،انتقامی حا
جی
نازنین زنی پر کرشمه که نفرت دیرینه اش او را به حجره طلافروشی حامد میکشاند.
تمام سعی او برای به بند کشیدن حامد است
اما چه چیزی پشت هدف و تلاش های پر تکرار اوست؟! چرا باید حاج حامد شوهرِ هما را از راه به در کند و سهم خود کند؟!
راز ها پشت پرده ی این داستان هیجان انگیز است که فقط توی مخاطب متوجه آن خواهی شد…
بخشی از رمان
– حاجآقا این طلاهات چند؟
سرش را بلند کرد و خیرهی دختری شد که پشت پیشخوان با جلفی تمام آدامس میجوید.
– کدوما خانم؟
صدای ترکیدن آدامس دخترک اخمهایش را درهم پیچاند. دخترک انگشتش را روی ردیف حلقهها گذاشت.
– این نگین دارای عروس دومادی، میشه ببینم؟
بلهی آرامی گفت و جعبه را مقابل دخترک گذاشت.
شالش را عقب تر برد و روی شانه انداخت. سینهبند قرمز جیغش چیزی نبود که حامد را خوشحال کند.
دخترک زبان دور لبهایش کشید و خم شد.
سه دکمهی مانتواش باز بود و خط سینههایش دقیقا مقابل صورت حامد بود. دستی به صورتش کشید و استغفراللهای زیر لب زمزمه کرد.
– قیمت کدوم رو میخواید خانم محترم؟
– نازنین صدام کنید.
سپس دست زیر چانهاش گذاشت و چشمکی به حامد زد.
حامد شوکه از رفتار دختری که میگفت نازنین است قدمی به عقب رفت.
سرفهای کرد.
– بفرمایید خانم، اگه چیزی مدنظر هست بگین قیمت بدم.
نازنین باکس حلقههارا کنار زد و به حامد خیره شد.
موهای بلوندش را از روی صورتش کنار زد و آرام لب زد:
– قیمت اون حلقهای رو میخوام که تو توی انگشت دست چپم بذاریش.
این رمان در کانال تلگرام پارت گذاری خواهد شد