دانلود رمان خواهان خنده های تو pdf از م_اسماعیلی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه،درام
خلاصه رمان خواهان خنده های تو
هاکان یالمیز جوان دورگه تنهایی که در غربت بزرگ شده با
دیدن افسون دل و دین از کف می دهد و به او مرد عشق می بازد
و افسون عشق ندیده با چشمان بسته با او همقدم می شود
غافل از اینکه غفلت از رسیدگی به عشق هردو را به ورطه نابودی می کشاند.
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان دلارای
دانلود رمان سودا
قسمتی از رمان
وقتی سکوتش طولانی شد و هاکان آن را تعبیر به یک پاسخ
شیرین کرد لب گشود و گفت:
یک لبخند زیبا آنی طرحِ روی لب های هاکان شد و گفت: من امروز اینجام چون میخوام باورت کنم.
-من آدم زیاد پیچیده ای نیستم، خیلی راحت میتونی به عمقم
نفوذ کنی و بفهمی دنیام کجاست و چیه، اینو بهت قول میدم.
افسون بازهم سر تکان داد و تایید کرد و هاکان بی خجالت
شاخه گلی را که از دقایقی قبل در دستش جابه جا میکرد به سمت افسون گرفت و بعد گفت:
-تا صبح رو قلبم بود، ببخش اگه پژمرده است.
افسون سر بالا برد و دوباره نگاهش کرد، سیر نمیشد از
نگاه چشمانش، بعد از این چله قدیسانه چه به سرش آمده بود؟
چطورهمه چیز آنقدر پررنگ و عمیق شد؟ در دعاهایش دقیقاً از خدا چه خواست؟ چه شد یهو؟
برای لحظاتی کوتاه همه خاطرات دیدارهای گاه و بیگاهش با او
را به یاد آورد، همه چیز خیلی زود اتفاق افتاده و جلو رفته
بود، شاخه گل را گرفت، گل را بو کرد و بعد میان گلبرگهای
وارفته و پژمرده ش یک حلقه ظریف طلایی را یافت، به
آهستگی آن را بین دو انگشتش نگه داشت و بعد به هاکان…
- نام کتاب: خواهان خنده های تو
- ژانر: عاشقانه،درام
- نویسنده: م_اسماعیلی
- تعداد صفحات: 368
لطفا نظر خود را بنویسید