دانلود مجموعه رمان کابوس افعی جلد دوم از فاطمه السادات هاشمی نسب pdf
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: فانتزی،عاشقانه،ماجراجویی
بعد از فهمیدن حقیقت هایدرا راهی سفر میشه تا به شهری بره که پدرش گفت و در راه با عشق حقیقیش رو به رو میشه.
قسمتی از رمان
انگار قصدی برای رهایی آن تکه چوب کج و معوج ندارد. محکم آن را فشار میدهد و مدام
لبش را گاز می گیرد. بدان هیچ میلی به ادوارد نگاه انداختم. همچنان به درخت تکیه داده و در
افکارش شنا می کند. آنقدر درون افکارش شلوغ و پر از هیاهوی است که می ترسم واردش
شوم، مبادا در آن اسیر شده و راهی برای آزادی نیابم. صدای فریاد و جیغ مردم هنوز به گوش
میرسد. بهلابه لای درخت های جلویی نگاه میکنم. هنوز آتش خاموش نشده؛ اسید سیاه
همچنان شعله ور است و مخروبه ای به نام قصر را در آغوش گرفته است. آهی کشیدم و کنارش
نشستم. به درخت اقاقیا تکیه دادم. چشمهایم را بستم و در افکارش شروع به پرسه زدن کردم.
حالش… نمی دانم بگویم خوش نیست یا بدخیم است. زیرا هیچ کدام از این دو را شامل
نمیشود. نه بسیار خوب نه بسیار بد، گویی در بهت و خلصه ای عجیب غوطه ور گشته.
حرف های آن زن در تالار افکارش می پیچد. به آن گوش می دهم. صدای نرم و زیبایی دارد.
-اون بخاطر من اینجاست! متاسفم…
چه میگوید؟ که بخاطر او اینجا مانده؟ او
کیست! باز هم سوالاتت عجیب و بی پاسخی که شکل می گیرند. از ابتدای آشنایی با هایدرا به
یاد ندارم سوالی که برایم ایجاد شده پاسخی داشته باشد. شاید هم دارد و من هنوز آن را
نیافته ام؛ نمیدانم. به هر حال… صدا باز اکو میشود. این بار با حرف دیگری:
-من، من متاسفم. اما باید بذاری اون بره. وگرنه آسیب میبینه.