خلاصه رمان:
خزان…
زیبای تاریک عمارت بزرگترین آهنگساز ایران.دختری که به خواست خودش، سالهاست در آن قصر شیشهای اسیر است.
و حالا، پس از سالها، وارث خانواده برگشته…مردی با بیماریای عجیب،کسی که نمیتواند هیچ موجود زندهای را لمس کند.پیانیست نابغهای که گذشتهای تاریک و مشترکی با خزان دارد…گذشتهای که بوی خون و نفرت دارد.
- نام رمان: پیانولا
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مرجان فریدی
- صفحات: ۷۶۷
خلاصه رمان:
همه چیز از رفتنِ "او" شروع شد ...می گویم "او" چون واژه "مادر" برایِ پورانی که رفت و از کودکی سایه سیاه
"بی مادری" را رویِ سرم انداخت واژه غلطی است.بهانه رفتنش چهار چرخِ خلج شده این زندگی بود و ویلچر
نشین شدنِ "یونس" مردِ خانه اش.نه، من از طعمِ گسِ بی مادری "حرف" نمی زنم از سالها بی پوران بودن "درد"
می کشم.درد دارد وقتی آلبوم کودکی ورق بزنی و لا به لایِ خاطراتِ زندگی ات هیچ ردی از ردِ پایِ مادرانه هایِ
پوران نبینی.بگذریم هر چه ورق بزنی جایِ خالی می بینی و بس ... تنها یک بار، یک بار خواستم یکی از همان
جاهایِ خالی را پِر کنم.جایِ خالیِ عـــشق را.
- نام رمان: پروانگی احساس
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: سارا فرد
- صفحات: 2611
خلاصه رمان:
ژیار راشد، مردی از تبار کردها، برای محافظت از مادر و برادر کوچکش باید شغل اجدادیشان را که همراه با مرگ وخون است، بپذیرد.این شغل، او را به دنیای تاریکی میکشاند که هیچ راه بازگشتی ندارد. دشمنان برای نابودیژیار نقشه میکشند و در یک حمله ناجوانمردانه، همسر و فرزندش میشوند. ژیار در این حادثه به شدت آسیبمیبیند و به کما میرود. پس از مدتی، ماهلین، زنی که به شکلی عجیب به زندگی یا پیوند می خورد، واردداستان می شود و با دیدن ژیار، روند زندگی هر دو دگرگون می شود. حقیقتهای جدید میشوند و مسیر زندگیژیار به سمت ناشناخته پیش میرود.
- نام رمان: هیژا
- ژانر: عاشقانه،انتقامی
- نویسنده: مهری هاشمی
- صفحات: 5044
خلاصه رمان:
نفس، دختر زیبایی که بخاطر ترسِ از دست دادن و جدایی، از عشق و دلبسته شدن میترسه و مهراد مهندس
جذاب و مغروری که اعتقادی به عاشق شدن نداره.. ولی با دیدن هم دچار یک عشق بزرگ و اساطیری میشن که
تو این زمونه نظیرش دیده نمیشه..
- نام رمان: بر دل نشسته
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: م_ابهام
- صفحات: 960
خلاصه رمان:
انتقام و کینه بلاخره دست به کار شد.انتقام به دستان مردی شیاد که پسرش آبروی دخترِ ارباب را به بازی گرفت و آن را به دار آویخت!مظفرخان از خونِ دخترش گذر نکرد و طناب دار را بر گردن برادرزاده اش انداخت!
گذشته ی شوم زخم بر روح و جان نیاوَش خان گذاشته بود. شبانه عمارت را به آتش کشیدند و نیاوَش به سختی جان خود را برداشت و به دشت و بیابان زد...چشمان خسته و رنجیده اش را که باز کرد خود را مقابل درِ خانه ی دور افتاده ی یکی از اهالی دِه دید و همان سر پناه اش شد. با تمام مشکوک بودن اش سعی داشت هویت خود را پنهان کند اما این همان نیاوَش خان پسره مظفر بود که عموی خونخوارش به دنبال جسدش میان خاکستره عمارتِ مظفر میگشت تا بعد از سال ها تلافی کرده باشد و پسرِ خودش را جانشین کند و اموال را بالا بکشد...
اما حالِ نیاوَش چطور بود؟ آیا دخترِ سرکشِ سلیم میگذارد ذهن نیاوَش تنها درگیرِ برگشت و مالیدن پوزِ عموی اش به خاک شود؟
- نام رمان: ارباب زاده (نیاوش)
- ژانر: عاشقانه،اربابی،انتقامی
- نویسنده: مهدخت مرادی
- صفحات: 919
خلاصه رمان:
دختری به اسم نیلا که برای انتقام از عشق سابقش ، پسری مذهبی و معتقدی به نام امیریل رو وارد نقشه اش میکنه ولی غافل از اینکه این انتقام شیرین ، راه جدیدی رو برای نیلای شیطون و امیریل سر به زیر رقم میزنه..
- نام رمان: طرح جادوی نگاهت
- ژانر: عاشقانه،طنز،اجتماعی،مذهبی
- نویسنده: فاطمه مهراد
- صفحات: 777
خلاصه رمان:
هر روز دوست نداشتنت را به فردا انداختم به شنبهی دیگر به ماه دیگر
به سیام اسفند به سیویکم اسفند به روزهای بعید به روزهای خیلی بعید...
- نام رمان: دردم از یار است و درمان نیز هم
- ژانر: عاشقانه
- نویسنده: مهسا پناهی
- صفحات: 818
خلاصه رمان:
سی سال پیش خسروخان ثنارو از سر سفره عقد میدزده و بالاجبار به عقد خودش درمیاره ثنا بعد از چند سال
خودکشی میکنه و شایعات زیادی از مرگ ثنا در منطقه پیچیده خسرو خان الان فرزندان و نوه های زیادی داره تنها
یادگارش از ثنا نوه ای هست بنام روجا باورود شخص تازه واردی به آن شهر و دیار که ادعای مالکیت سی درصد از
اموال خسرو خان رو داره رازهایی از گذشته برملا میشه و تنها شرط عجیب این شخص برای گذشتن از اون سی
درصد و سود سالیانش مورد قبول خسرو خان نیست بطوری که شخص تازه وارد ما اقا رادمان مجبور میشه راه
های دیگه ای برای رسیدن به خواستش پیدا کنه از جمله دزدیدن روجا...
- نام رمان: عروس بلگراد
- ژانر: عاشقانه،هیجانی
- نویسنده: اکرم حسین زاده
- صفحات: 3102
خلاصه رمان:
یاسر بعد از مرگ صمیمی ترین دوستش طاهر، مسئولیت خانوادهش رو بر عهده میگیره؛ آفاق "بیوهی طاهر" رو به
عقد خودش در میاره.اما جنجال از جایی شروع میشه که آهو، دختر طاهر، دست و دلش رو می لرزونه و از مرد
جدی که یک ایل ازش حساب می برند،به عاشق و دلباخته دختر خوندهی خودش تبدیل میشه و ...
جنجال عشقی ممنوعه بین مرد میانسال و دختر آفتاب و مهتاب ندیده...
- نام رمان: دالاهو
- ژانر: عاشقانه،اجتماعی
- نویسنده: نگار رازقندی
- صفحات: 1677
خلاصه رمان:
مرد زخمخوردهای که توی نوجونیش توسط یه زنِ زیبا و افسونگر شکنجهی روحی و جسمی میشه و حالا اون
نوجوون تبدیل شده به مردی جذاب و مغرور و پولدار و با نزدیک شدن به دختر بیستسالهی اون زن سعی
داره خشونتهای تحمیل شده به خودش رو به مایا تحمیل کنه، اما با آوردن مایا توی زندگیش تمام معادلاتش بهم
میخوره….
- نام رمان: نوازشم کن
- ژانر: عاشقانه،اجتماعی
- نویسنده: مریم پیروند
- صفحات: 1250